Web Analytics Made Easy - Statcounter

تولیت حرم مطهر حضرت شاهچراغ (ع) با بیان اینکه ولایت داشتن فقیه جامع شرایط بر جامعه، تعبیر دیگری از حاکمیت دین خدا برجامعه است، گفت: نظارت استطلاعی هرگز به حاکمیت دین خدا و اقامه حدود و احکام الهی نمی‌انجامد. - اخبار استانها -

به گزارش خبرگزاری تسنیم از شیراز ، به نقل از روابط عمومی شاهچراغ(ع)، حجت الاسلام والمسلمین کلانتری در دوازدهمین جلسه از سلسله مباحث با موضوع "ولایت فقیه" پیرامون نسبت میان نظریه «ولایت فقیه» و نظریه «نظارت فقیه» به ایراد پرداخت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

وی با طرح این پرسش، گفت: آنچه از مفهوم ولایت بیان شد به حاکمیت مستقیم فقیه جامع شرایط بر امور جامعه میانجامد که در حقیقت دخالت مستقیم در امر سیاست و حکومت داری است. با توجه به شأن فقیهان که همان شأن اولیاء و انبیاء در دین است آیا مناسب‌تر آن نیست که فقیهان به صورت مستقیم درگیر عالم سیاست و کشورداری نشوند، بلکه بر این حوزه نظارت مستقیم داشته باشند؟ بیگمان نظارت فقیهان برحوزه سیاست دامان آنان را از لوث دنیاگرایی و غوطهور شدن در امور سیاسی که بعضاً با خلاف‌های اخلاقی نیز همراه است در امان می‌دارد. 

رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی در پاسخ به این پرسش گفت: باید توجه داشت که محور اصلی در نظام سیاسی اسلام در همه عصر‌ها یعنی عصر پیامبر گرامی (ص)، عصر امامان معصوم (ع) و عصر غیبت، حاکمیت دین خدا و اقامه احکام و دستورالعمل‌های اجتماعی اسلام در همه شئون جامعه است. ولایت داشتن فقیه جامع شرایط بر جامعه تعبیر دیگری است از حاکمیت دین خدا برجامعه، چنانچه ولایت رسول الله (ص) و یا ولایت امامان معصوم (ع) نیز تعبیر دیگری ازحاکمیت دین خدا بر جامعه است.

وی ادامه داد: همانگونه که شخصیت حقیقی پیامبر (ص) و یا امام معصوم (ع) در موضوع حاکمیت هیچ نقشی ندارد، شخصیت حقیقی فقیه جامع شرایط نیز در این موضوع هیچ دخالتی نخواهد داشت. در نظام سیاسی اسلام شخصیت حقیقی پیامبر (ص)، امام (ع) و فقیه، همانند سایر شهروندان جامعه اسلامی مطیع احکام و دستورالعمل-های الهی میباشد. پس آنچه در این میان اصالت دارد حاکمیت دین خدا و اقامه حدود و احکام الهی در همه ابعاد اجتماعی میباشد. با عطف توجه به همین نکته ظریف، اکنون باید دید کدام یک از دو نظریه به حاکمیت دین خدا می ولایت فقیه؟، یا نظارت فقیه؟. 

کلانتری با بیان اینکه نظارت ناظر بر انجام امور و از جمله در امر حکومت و اداره جامعه انسانی به دو صورت امکان‌پذیر است، گفت: اولین مورد، نظارت استطلاعی است که که عبارت است از اطلاع ناظر بر کار‌های مجری، بدون آنکه اذن و اجازه ناظر تأثیری بر صحت و نفوذ کار‌های وی داشته باشد. لازمه چنین نظارتی این است که مجری کار‌های خود را به ناظر اطلاع میدهد، امّا نظر و اجاز‌های از ناظر نمیگیرد، بلکه نظر و اجازه وی نیز برای مجری تکلیفی نمی‌آورد؛ یعنی نظارت غیر مؤثّر.

وی، دومین صورت نظارت را، نظارت استصوابی عنوان کرد و در توضیح آن گفت: نظارت استصوابی عبارت است از اِعمال نظر و تصویب برنامه مجری توسط ناظر قبل از اجرا، بهگون‌های که مجری مجاز به اقدام و انجام هیچ برنام‌های نیست مگر اینکه ناظر برنامه او را تصویب و به او اجازه انجام بدهد؛ یعنی نظارت مؤثر.

این استاد حوزه و دانشگاه، تصریح کرد: در نظارت نوع اول، ناظر نظر خود را می‌دهد، امّا مجری کار خود را انجام میدهد، در حالی که در نظارت نوع دوم مجری فقط مجاز به انجام عملی است که ناظر آن را تصویب کرده و به او اجازه انجام داده است. 

وی اضافه کرد: در سؤال بالا در صورتی که مراد از نظارت فقیهان بر امر سیاست و حکومت، نظارت نوع اول یعنی نظارت استطلاعی باشد، در این صورت تردیدی نیست که چنین نظارتی هرگز به حاکمیت دین خدا و اقامه حدود و احکام الهی نمی انجامد. زیرا در این فرض، فقیهان فقط میتوانند تذکر بدهند وخلاف‌ها را اعلام کنند، اما حاکمان مکلّف به اعمال نظر فقیهان نیستند. بهترین دلیل بر این مدّعا، حاکمیت سلاطین جور و پادشاهان مستبد بر مال و جان و نوامیس جوامع اسلامی در طول تاریخ بلند اسلامی می باشد. بی گمان در همه این ادوار، امامان معصوم (ع) و فقیهان عادل و وارسته، حاکمان را از ظلم و جور و فساد برحذر داشته و آنان را به اقامه حدود و احکام الهی فرا خواندهاند. با وجود این، همواره جوامع اسلامی شاهد ظلم وجور و فساد و انحراف از احکام الهی توسط همین حاکمان بوده است. 

تولیت حرم مطهر، خاطرنشان کرد: از سخنان برخی از مروّجان و طرفداران نظریه «نظارت فقیه» چنین استفاده می‌شود که مراد آنان از نظارت فقیه نظارت استطلاعی است. ایشان بر این باورند که «وجدان دینی» شهروندان جامعه اسلامی ضمانت اجرایی این نوع نظارت است.

وی در ادامه ضمن بیان نظر محسن کدیور که یکی از مروجان این نظریه اشتباه است، گفت: نویسند‌های از مروجان همین نظریه در این خصوص می گوید: «ضمانت اجرایی نظارت فقیهان وجدان دینی آحاد جامعه است. تا زمانی که اکثریت مردم جامعه دغدغه حلال و حرام دارند، با اعلام عدم مشروعیت یک قانون یا یک سیاست کلّی آن قانون و سیاست در جامعه فاقد وجاهت و اعتبار است. نفوذ و اعتبار وجدان دینی که در جامعه نهادینه شده است، به مراتب از اعتبار و نفوذ قوای قهریه بیشتر است. اگر علی‌رغم اعلام ناسازگاری قانون یا سیاستی، با اهداف دین یا احکام شرع، دولتمردان بر اجرای آن قانون و سیاست اصرار ورزند و مردم نیز حسّاسیتی از خود نشان ندهند، این جامعه به لحاظ دینی بیمار است وعالمان دین میباید با ارشاد، تبلیغ و تقویت معارف دینی در جامعه به تحکیم وجدان دینی مردم بپردازند و مردم را برای رعایت ضوابط دینی و تغییر حکومتی که به تعالیم دینی خاضع نیست، بسیج کنند». 

ولایت در مبحث ولایت فقیه به معنای حکومت است ولایت در مبحث ولایت فقیه از نوع ولایت تشریعی است

تولیت حرم مطهر ضمن رد این نظر، اظهار کرد: معنای این استدلال آن است که اسلام هیچ طرح و تدبیری برای اداره جامعه اسلامی ندارد و فقیهان حتی با فراهم شدن همه زمینه‌ها حق و یا تکلیفی برای تشکیل حکومت اسلامی ندارند، بلکه فرایند تشکیل حکومت به عرف و یا تصمیم و اقدام مردم و یا اراده صاحبان قدرت و ثروت بستگی دارد. با تشکیل حکومت، تکلیف فقیهان آغاز می‌شود و قلمرو این تکلیف نیز فقط در حد نظارت و تذکر و نصیحت مصلحانه محدود می‌شود.

وی در ادامه گفت: در صورتی که حاکمان به تذکر فقیهان بیتوجهی کنند و بر سیاست‌ها و اقدامات خلاف شرع خود اصرار بورزند فقیهان باید مردم را به بیداری و مبارزه با حاکمان بسیج نمایند. آیا چنین دیدگاهی میتواند به حاکمیت احکام اجتماعی اسلام بیانجامد؟ آیا با چنین دیدگاهی جامعه اسلامی هیچگاه می‌تواند به ثبات سیاسی و کارآمدی مورد نظر اسلام ناب دست یابد؟

وی خاطرنشان کرد: اگر مراد از نظارت در سؤال مذکور، نظارت از نوع دوم یعنی نظارت استصوابی باشد، در این صورت عملا حاکمیت در دست فقیه جامع شرایط خواهد بود؛ زیرا اِعمال این نوع نظارت تفاوتی با اِعمال ولایت نخواهد داشت. در صورتی که فقیه جامع شرایط به اِعمال نظارت مؤثر بر امر حاکمیت بپردازد در این صورت هم قوانین و احکام باید منطبق بر دین خدا باشند و هم مجریان باید موصوف به صفات مورد نظر اسلام باشند و هم روش‌های حاکمیتی باید منطبق بر اصول و مبانی اسلام تنظیم شوند. اِعمال نظارت مؤثر توسط فقیه جامع شرایط، وی را در امر حاکمیت مبسوط الید خواهد کرد و همین امر به حاکمیت دین خدا خواهد انجامید.

انتهای پیام/424

منبع: تسنیم

کلیدواژه: حاکمیت دین خدا فقیه جامع شرایط نظارت استطلاعی جامعه اسلامی وجدان دینی یعنی نظارت ولایت فقیه نظارت فقیه ا عمال

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۰۲۲۵۴۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

سکوت جامعه آرامش قبل از طوفان است /حکومت پس از جنبش مهسا به رویه سابق برگشت / زندگی گراها فاقد توانمندی برای ایجاد سامانه های جدید قدرت هستند

گروه اندیشه: در یازدهمین جلسه از سلسله نشست های جامعه مدنی موسسه رحمان، دکتر محمدجواد غلامرضا کاشی عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی، دیدگاه های خود را با عنوان «زندگی روزمره، دولت و جامعه مدنی» مطرح کرد. تغییر ماهیت جامعه مدنی، و برآمدن نیروهای جدید در فضای جامعه ایران، تغییر از نگاه هگلی به نگاه لوفوری برای تبیین جایگاه زندگی روزمره، ایجاد زبان جدید و گسترده توسط نسل های جدید به جای زبان قدیم که در انحصار دانشگاهیان بود، در سخنان کاشی از برجستگی ویژه ای برخوردار بود. پس از انتشار این سخنرانی در خبرگزاری خبرآنلاین، با توجه به حساسیت بحث، بازخوردهایی داشت. از این رو تلاش کردیم در گفت و گو با صاحبنظران ، تحلیل ها و اطلاعات بیشتر در اختیار مخاطبان قرار بدهیم. دکتر نعمت الله فاضلی استاد بازنشسته پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با توجه به حساسیت موضوع در گفت و گویی کوتاه، با تایید و نقد سخنان دکتر کاشی، دیدگاه های خود را در این زمینه مطرح کرد. این گفت وگو از نظرتان می گذرد:

تایید و تصحیح برخی سخنان دکتر کاشی

فاضلی با تاکید بر این که با «تحلیل آقای دکتر کاشی موافق» است که «ایران امروز به یک رویکرد زندگی گرا رسیده» و «همچنین ایرانیان به یک آغاز جدید نیز نیاز» دارند در باره نگاه کاشی به نگاه هگلی به جامعه مدنی گفت: «تصور نمی کنم جامعه مدنی در ایران حتی به معنای هگلی اش به طور کامل مضمحل شده باشد. بلکه می توان گفت شکل های جدیدی دارد گسترش می یابد. ولی این را هم قبول دارم که نقش زندگی روزمره و کنش گری های روزمره و نقش عاملیت فردی، بسیار وسیع و گسترده شده است. ضمن این که قبول دارم آن رژیم های حقیقت مانند گفتمان های ناسیونالیستی، اسلام گرایی، یا چپ مارکسیستی یا هر شکل دیگری از کلان روایت ها به پایان راه خود رسیده اند. آن ها همچنین نمی توانند و قادر نیستند انسجام بخش به جامعه برای تحولات باشند. اما سازماندهی جمعی برای پیشرفت اجتماعی یک ضرورت تام است و نمی تواند از بین برود.»

او با تاکید بر این که «جامعه مدنی آریستوکرات که در سخنان آقای دکتر کاشی بود، شاید تعبیر مناسب و درستی برای دوره مشروطه و دوره پهلوی اول باشد، اما در دوره پساانقلاب ۵۷ پس از مدتی طبقه آریستوکرات نداشتیم» گفت: « از این رو نمی توانم بگویم جامعه مدنی آریستوکرات بود، زیرا ما با دانشگاه توده مواجه شدیم. دانشگاهی که همگانی است و قشر تحصیلکرده، محدود به طبقات اعیان و اشراف نبود. به همین دلیل تحصیلکردگان، و دانشگاهیان، روزنامه نگاران، هنرمندان، نویسندگان، خوانندگان، یک طبقه متوسط فراگیر فرهنگی را تشکیل داده بودند که هنوز هم همین است. البته دیدگاه دکتر کاشی را قبول دارم که جامعه مدنی آریستوکراتی که در دوره های مشروطه و پهلوی شکل گرفت، و حتی در اوایل انقلاب نیز تا حدودی بود، در حال حاضر دیگر برای ما معنا ندارد، و نمی تواند کارکردی در تحولات اجتماعی داشته باشد. ولی طبقه متوسط فراگیر فرهنگی، اتفاقا از طریق سبک زندگی و تجربه های زندگی روزمره اش، از طریق تجربه های بدنمند و جسمانی اش، و از طریق تجربه هایی که معطوف به امور بسیار ساده زندگی هست، دارد مقاومت می کند و به حاکمیت فشار می آورد، و نیروهای مسلط سیاسی را به چالش می کشد، که نمونه بارز آن زنان هستند.»


جمعیت، شرایط پیچیده و دلایل آن

این استاد بازنشسته دانشگاه با اشاره به این که قبول دارد «در وضعیت بسیار پیچیده و بحرانی قرار داریم» گفت: « این تعبیر دکتر کاشی رو تایید می کنم که وضعیت کنونی نسبت به دوره مشروطه و دیگر دوره ها بسیار پیچیده تر و خطرناک تر است. زیرا ما در سال های ۱۳۰۰ و قبل از آن، جمعیت ایران حدود تا ۱۲ میلیون نفر بود. این جمعیت اکنون به حدود ۹۰ میلیون نفر افزایش یافته است. بنابراین جمعیت ایران ۹ برابر شده است. بنابراین جامعه ای با این حجم جمعیتی، و حضور تکثری از گرایش های سیاسی، اخلاقی، فرهنگی، و اجتماعی، طبیعی است پیچیده و پیش بینی ناپذیرتر باشد. فراموش نکنیم به میزانی که جمعیت برای مثال از ۱۰ میلیون نفر به ۲۰ میلیون نفر افزایش می یابد، پیچیدگی جامعه نیز به صورت تصاعد هندسی ضریب دو نمی خورد، بلکه ضریب تا ۱۰ می خورد.»

او افزود: « با موقعیت جدید، جامعه ایران دیگر جامعه عشایری و حتی روستایی نیست. بلکه بیش از ۷۵ درصد جمعیت جامعه ایرانی در کلانشهرها و شهرها زندگی می کنند. این ساختار شهری و کلانشهری، حیات ذهنی، روانی، عاطفی، اخلاقی، وسیاسی بسیار پیچیده و متفاوتی از حیات ذهنی و اجتماعی تمام دوره های گذشته ما به وجود آورده است.»

فاضلی سپس به سطح سواد به عنوان عنصر دیگری از پیچیدگی جامعه ایران یاد کرد و گفت: «باید بگویم جامعه باسواد شده است. در دوره مشروطه تنها ۵ درصد جامعه باسواد بودند. امروزه حداقل ۸۰ درصد شهروندان جامعه ایرانی باسواد هستند؛ به عبارت دیگر جامعه خوانا و نویسا است. که این امر خود به تنهایی در جامعه ۹۰ میلیون نفری ایران، موتور بسیاری از تحولات و گرایش های بسیار پیچیده ای در جامعه شده و هست.»

ناکامی های سه تجربه بزرگ

این استاد بازنشسته دانشگاه در ادامه به سه تجربه مهم در تاریخ معاصر ایران اشاره کرد و گفت: « سه تجربه انقلاب مشروطه، شکل گیری ملت دولت جدید و انقلاب ۱۳۵۷، ناکامی هایی داشته اند که تجارب شان بر روی هم انباشته شده اند. این تجربه ها، ذهنیت اجتماعی ایرانیان، و تصور جمعی از خود و تاریخ خودشان را بسیار بسیار پیچیده تر از هر زمانی دیگر کرده است.»

او سپس به به برخوردهای خشونت آمیز حکومت اشاره کرد و گفت: «برخوردهایی هم که حکومت از سال ۱۳۸۸ تا ۱۴۰۱ به عمل آورده، جامعه را خشمگین تر، عصبی تر، و پیچیده تر و خلاف آنچه از اعمال خشونت منظور بوده، کرده است. به همین دلیل من با این سخن آقای دکتر کاشی به طور کامل توافق دارم؛ جامعه ما از دوره مشروطه و دوره آغاز شکل گیری ملت دولت رضا شاه، بسیار وضعیت پیچیده تر و مسایل و بحران های آن، بسیار بسیار حادتر است.»

فاضلی در ادامه به مسایل بسیار مهم جدید مانند «بحران محیط زیست به این معنا که آب، خاک، و هوای زمینی که در آن سکونت داریم، همه دچار تنش های بزرگ بحرانی» است اشاره کرد و گفت: «زندگی و بقا دچار بحران شده است. می خواهم تاکید کنم بحران محیط زیست در کنار بحران های دیگر نیاز به یک آغاز جدید را گوشزد می کند. راهبردهای گذشته، چه آن راهبردی که دولت اختیار کرده بود و چه راهبردی که مردم یا گروه های سیاسی داشتند، برای بقا یا بهبود جامعه دیگر کفایت نمی کنند تا جایی که راهبردهای مذکور حتی پایداری نسبی و موقت نیز ایجاد نمی کنند.»

دشواری تحلیل آینده ایران به دلیل رخدادپذیری آن

فاضلی نظرش را در باره تحلیل آینده این گونه بیان می کند: «این که آینده چه رخ خواهد داد، بسیار دشوار است، با اطمینان و قطعیت نمی توان از آن سخن گفت. زیرا جامعه امروز ایران رخدادپذیر شده است. منظورم از رخدادپذیر این است که مجموعه بحران ها، تنش ها و تعارضاتی که در جامعه بین حاکمیت و مردم ، و گروه های گوناگون به وجود آمده، جامعه را مستعد تنش های خیلی بزرگ و ناگهانی بر اساس رخدادهای کوچک اما حساسیت برانگیز کرده که می تواند از این طریق تحولاتی را رقم بزند به نحوی که زمینه اجتماعی و سیاسی را تغییر بدهد. نظری بر تحولات ۱۳۸۸ به این سو نشان می دهد رخدادهای کوچک همواره زمینه ساز تغییرات بوده اند. هم بازی حکومت در عرصه سیاسی، و هم بازی بازیگران درون جامعه در مقابل آنان قواعد پیچیده تری پیدا کردند. این است که در جامعه رخدادپذیر ما نمی توانیم با تبیین علل و عوامل سیستمی یا تبیین علل و عوامل مادی عینی موجود، تصویر آینده را نشان بدهیم.»

این استاد بازنشسته دانشگاه در ادامه با اشاره به این که «در ارتباط با رخدادها، حکومت تنها راهبرد مبتنی بر خشونت و ابزارهای متناسب با آن را به کار گرفته» گفت: « حکومت تا کنون از ابزار زور و خشونت استفاده کرده است. حال باید دید که این ابزار زور تا چه اندازه قادر بوده رخدادهایی را که شکل می گیرند، مدیریت بکند. زیرا در وضعیتی که در حال حاضر قرار دارد، در ظاهر جامعه ساکت است، ولی ممکن است که این سکوت آرامش قبل از طوفان باشد. همان طور که تا کنون نیز این گونه بوده است. جامعه رخدادپذیر یک دوره آرامش قبل از طوفان و یک دوره طوفانی شدن جامعه دارد. تجربه ۱۰ سال اخیر نشان می دهد همواره آرامش قبل از طوفان، و شکل گیری طوفان و بعد سرکوب رخ داده است.»

چرا تاکنون «آغاز» شکل نگرفته؟

فاضلی سپس نظریه ضرورت شکل گیری «آغاز نو» را مورد انتقاد قرارداد و گفت: «دیدگاهی که آقای دکتر کاشی ارائه کردند، این است که آغازی باید شکل بگیرد. منظور ایشان از شکل گیری آغاز این است که تمام آنچه حکومت در گذشته تا الآن برای مواجهه با چالش ها و بحران ها داشته، کنار بگذارد، و طرحی نو دراندازد. پرسشی که ایشان پاسخ نمی دهد، این است که چرا تا حالا چنین آغازی شکل نگرفته است؟ چرا حاکمیت که مدت های طولانی است نسبت به وضعیت بحرانی در کشور آگاه شده ، طرحی نو در نینداخته است؟ پاسخ به این پرسش برعهده اندیشمندان علوم سیاسی است. ایشان در این باره پاسخی نداده اند. تنها به این اکتفا کرده اند که راه های گذشته را تجربه نکنیم و طرحی نو درانداخته شود.»

او افزود: «تضور من این است تا زمانی که نیروهای اجتماعی و معترض و ناراضی با ویژگی های گوناگونی که دارند، آن اندازه توانایی نداشته باشند که در برابر فشار حاکمیت خودشان را اثبات کنند، احتمالا حکومت همچنان از ابزار زور استفاده خواهد کرد. مگر این که سیر تحولات جامعه به گونه ای پیش برود، که تولید قدرت برای حاکمیت به صرفه نباشد. به عبارت دیگر اگر حاکمیت ببیند که با راهبردهای امنیتی نظامی و هزینه ای که به لحاظ مادی و عینی اقتصادی و سیاسی برایش به بار می آورد، هر روز ضعیف تر می شود، در این صورت به طرحی نو خواهد اندیشید و آغازی را دنبال خواهد کرد.»

شرایط شکل گیری آغاز؛ اشتباه کردم

این استاد بازنشسته دانشگاه در ادامه در پاسخ به این سوال که «آیا جامعه به این توانایی می رسد که تولید قدرت بیش از حد برای نظام سیاسی مقرون به صرفه نباشد، و به اتخاذ آغازی تازه ناگزیر شود؟» می گوید: «تصور می کنم تا یک رویارویی دیگر بین نظام سیاسی با مردم به وجود نیاید، چنین آغازی شکل نخواهد گرفت. در جنبش مهسا تصور می کردم که اگر حکومت به پایداری سیاسی نسبی برسد، آغاز و طرح نو خود را مطرح می کند، ولی اشتباه کردم. بعدها تجربه و زمان نشان داد که حاکمیت همچنان تصور می کند که با زور و راهبرد نظامی امنیتی می تواند جامعه را مدیریت بکند. به همین دلیل تصور می کنم اکنون تا یک زورآزمایی دیگر در شهر رخ ندهد، و نظام سیاسی به این نتیجه نرسد که نمی تواند با راهبرد امنیتی نظامی قدرت را پایدار بکند، هیچ آغاز و طرح نویی، شکل نخواهد گرفت».

فاضلی در ادامه افزود: «البته این ها به این شرط است که تحولات غیرمترقبه ای مثل جنگ در منطقه، فشارهای بین المللی خیلی وسیعتر از آنچه که تاکنون بوده است، یا تحولاتی در راس هرم نظام سیاسی، رخ ندهد. اگر چنین تحولاتی رخ ندهد و بخواهد تنها در یک روالی که تا کنون تجربه شده، یعنی درگیری میان حکومت و ناراضیان، معترضان، و به طور خلاصه مردم، فکر می کنم آن چیزی که تعیین کننده خواهد بود «برخورد» بعدی است که آیا بعد از آن، حکومت به این نتیجه می رسد که برای حفظ و پایداری خودش، باید تحولات بنیادینی را در گفتمان، سیاست ها، اقدامات، برنامه ها و اجراهای خودش، ایجاد بکند، یا نه؟

به غیر از مقاومت زندگی گرایی، فلج سازی بوروکراسی کشور

فاضلی با تاکید بر این که « آقای دکتر کاشی به درستی اشاره کردند در جامعه نیروهای زندگی گرا، و سیاست زندگی، حاکم شده است» سپس گفت: « ایشان همچنین زندگی گرایی و سیاست زندگی را از ایدئولوژی های اسلام گرایی، ملی گرایی، و چپ گرایی و لیبرالیسم گرایی متمایز کرده و گفته اند که این زندگی گرایی شکل جدیدی از سیاست است که در جامعه ظاهر شده است. اما پرسش این است که زندگی گرایی اگر بخواهد به صورت آلترناتیو و یا بدیلی برای سیاست حاکم باشد، هنوز از تعریفی روشن برخوردار نیست و تنها در جایگاه مقاومت می‌تواند کارهایی را به پیش ببرد. ولی در وجه ایجابی ، نمی تواند سامان سیاسی جدیدی را ایجاد کند.»

او افزود: « فراسیاست مردم، در مقابل سیاست حاکمیت، فقط زندگی گرایی نیست. مردم به عنوان نیروهایی که در بدنه بوروکراسی و سازمان های جامعه فعالیت می کنند، چون ناراضی و برخی حتی خشمگین هستند، عموما با اشکال پیچیده ای از کارشکنی ها، سستی ، بی توجهی ، عدم انجام وظایف کاری، کارشناسی، و اداری، در عمل ماشین بوروکراسی و اداری و سازمانی نظام حکمرانی را با چالش روبه رو کرده اند. این چالش بیشتر هم خواهد شد. به ویژه اگر در نظر بگیریم که نارضایتی های ناشی از شرایط اقتصادی زندگی، که تورم و مالیات ها به مردم تحمیل کرده، روز به روز مردم را بیشتر به این سمت و سو سوق می دهد که هرجایی که هستند، ماشین دولت را کندتر و کندتر بکنند.»

این استاد سابق دانشگاه، با اشاره به این که «این ها، هزینه های تولید قدرت حکومت را بسیار بسیار سنگین می کند. از این رو فقط سیاست زندگی گرایی نیست که مقاومت را ایجاد کرده است، بلکه شکل های پیچیده ای از ناهمکاری، با هدف ها و برنامه های حکومت در نظام اداری هم شکل گرفته است.» افزود: « به هر اندازه که دولت به قطبی شدن جامعه دامن بزند، یعنی نیروهای حامی و طرفدار خودش را به طور نمادین متمایز بکند، و سیاست حامی پروری اش را گسترش بدهد، در عمل هم تنش های زندگی گرایی، و هم تنش های بوروکراتیکی که مردم ایجاد می کنند، کار را برای ایجاد ثبات سیاسی توسط حاکمیت دشوار و دشوارتر می کند. از این رو می خواهم بگویم تنها در صحنه خیابان ها نیست که شاهد تنش حاکمیت با مردم هستیم. زیر پوست سازمان ها هم تنش بزرگی، شکل گرفته است.»

سناریوهای آینده

فاضلی در ادامه در ارتباط به سناریوهای آینده تاکید کرد که تصور می کند «یکی از سه سناریو، ممکن است در آینده نزدیک، یعنی در دو سه سال آینده، ورق را برگرداند.» او سه سناریو را این گونه شرح داد:

«سناریوی اول: تغییر از طریق وقوع رخدادی در نیروهای سیاسی درون حاکمیت، و یا در حوزه رهبری .

سناریوی دوم: ناآرامی های گسترده شعله ور شده، یک زورآزمایی دیگر در خیابان ها میان جامعه معترض و حاکمیت رخ بدهد.

سنارویوی سوم: هزینه های مبارزه فرسایشی و کاهنده ای که میان سیاست زندگی مردم و کارشکنی های گسترده در سازمان ها وجود دارد، حاکمیت نتواند تامین بکند.

طبیعی است اگر سه مورد بالا با تنش های منطقه ای، تحریم های گسترده تر، یا بحران های زیست محیطی ناگهانی شدیدتر همراه بشود، بر سرعت تغییرات می افزاید.»

بیشتر بخوانید:

حال خراب سیاست های فرهنگی / قانون چیست، صدا و سیما و دولت چه می گویند، مردم چه می کنند؟/ بدون تفکیک نهادی سیاست فرهنگی نخواهیم داشت
زوال نگرانی مشترک متفکران امروز از فوکویاما و پیکتی تا عجم‌اغلو/ فناوری الزاما موجودی معصوم نیست
انقلاب علمی خاموش و انفعال ما / پیشگامی تولید فکر نیازمند آزاداندیشی از قیدهای تحمیلی است ۲۱۶۲۱۶ برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1900116

دیگر خبرها

  • ورزشکار جوانمرد هرگز زیر بار زور نمی رود
  • تأمین امنیت روانی جامعه در اولویت دستگاه عدلیه است
  • سکوت جامعه آرامش قبل از طوفان است /حکومت پس از جنبش مهسا به رویه سابق برگشت / زندگی گراها فاقد توانمندی برای ایجاد سامانه های جدید قدرت هستند
  • پلیس مکتبی پیشگام برای اجرای احکام الهی
  • شاهد پیشرفت و تعالی حاکمیت اسلام هستیم
  • اگر حکومت دینی برپا نمی‌شد چه اتفاقی می‌افتاد؟
  • شهروندان فرآورده‌های خام دامی را از مراکز مجاز تهیه کنند
  • اجرای طرح نور در جامعه دینی نور امید ایجاد کرده است
  • اجرای طرح نور امید‌هایی را در جامعه دینی ایجاد کرده است
  • اجرای طرح نور امید‌هایی در جامعه دینی ایجاد کرده است